در 24 ساعت گذشته چند ساعت از وقت خودتان را صرف اولویت هایتان کردید ؟
این سوال را میشه اینجوری هم مطرح کرد .
چند ساعت از کارهایی که در 24 ساعت گذشته انجام دادیم در راستای هدفتان بوده ؟
و کدام کارتان در روز گذشته صرف رسیدن به هدفتون شده است و شما را در این مسیر هدایت کرده است ؟
همه ما ها در زندگی خودمون اولویت هایی داریم که تلاش میکنیم به اون برسیم . ولی خیلی وقت های از آن غافل میشیم و مدت ها میبینیم که عملا کاری برای رسیدن به اهدافمان انجام ندادیم ، و یا برنامه هایی که فکر میکردیم در راستای هدفمان انجام میدهیم تاثیر زیادی نداشته است .
آقای شعبان علی مثال بسیار جالبی در این زمینه دارد :
شما وقتی تلوزیون را روشن میکنید و میزنید شبکه مستند چرا که فکر میکنید یک برنامه آموزنده میبینید و این شبکه درباره انقراض یک گونه جانوری در آنسوی دنیا برنامه پخش میکند ، یک ساعت از وقت شما صرف دیدن این برنامه میشود ، در پایان تنها چیزی که یاد میگیرید این هست این گونه جانوری در حال نابودی هست .
بعد میزنید شبکه خبر، خبر در حال پخش یک گزارش در مورد سقوط ارزش سهام در امریکا هست ، خب تنها چیزی که نصیب شما شده است این بوده که نگرانی شما از آینده بیشتر شده و فکر میکنید که دنیا جای بدی برای زندگی هست و امنیت اقتصادی ندارید. و در محیط کار با همکارانتان در مورد اینکه اوضاع اقتصادی جهان رو به زوال هست صحبت میکنید و با ناراحتی عنوان میکنید که حتی اوضاع اقتصادی امریکا هم خراب است .
از طرف دیگه روزنامه را باز میکنید یک صفحه در مورد رابطه فلان بازیگر آقا و خانم نوشته با کلی حاشیه و تفسیر … کلی هم وقتتون صرف خواندن این مطلب میشود.
گوشی خودتون را باز میکنید و وارد فضای مجازی میشوید، فضای مجازی که دیگه نوبره، جمله های قصار از بزرگان و نصیحت های روان شناسان و یا یک جمله از اگزوپری تا خبرهای آبکی روزانه و غیره
و یک روز و شب شما با این ها پر میشود، و آنچه که شما یاد گرفتید تنها به درد دور هم نشینی ها شبانه میخورد که هیچ نفعی برای شما ندارد .
و شاید میشود گفت یک کلمه از اینها به درد اینکه شما یک ذره به هدفتان نزدیک تر کند نخورده است .
فرض کنید که من تولید کننده دفتر های مشق فانتزی و تقویم و سررسید و تخته شاسی هستم و برنامه داشتم که در سال جاری به فلان مقدار فروش داشته باشم و باید در این راسته با رقبای قدرتمند داخلی و خارجی مبارزه میکردم و راه کارهای جدید فروش ارائه میدادم ، با مشتری های جدید مذاکره میکردم و آنها را قانع میکردم که امسال دفتر های مشق فانتزی ما را خردی کنند ، چندکلمه از این آموخنه ها و یادگیری ها به من کمک میکرد تا من موفق میشدم ؟ من را به هدفم نزدیک کرده ؟ و یا چه روش فروش جدیدی در این 24 ساعت آموختم که بتونم به میزان فروش هدف گذاری شده خودم نزدیک بشم .
و یک مطلب بسیار جالب که ایشان بعد از این مثال می اورند .
یادگیری ما ها به دو شکل است یادگیری کریستالی و یادگیری پازلی .
این مدل یادگیری که از هر چیزی یک قطعه یاد بگیریم در نهایت چیزی به ما اضافه نکرده است . در صورتی که وقت ما پر شده و احساس میکنیم که روز ما مفید بوده است .
در صورتی که ما در راستای هدفمان و اولویتمان هر روز یک یادگیری داشته باشیم بعد از یک یا دو سال در این رشته استاد میشویم و بعد از 5 سال صاحب سبک میشویم ، یادگیری کریستالی
تمامی انسانهای که در طول تاریخ به جایی رسیدند و مسیر تاریخ و مسیر زندگی انسانها را عوض کردن انسانهای بودند که تمام زندگی خودشان را وقف اولویتشان کردند ،
و هر آنچه که در مسیر اولیتشان نبوده را حذف کردند و کنار گذاشتند .
تصور کنید گاندی وقتی میخواست این تحول عظیم را در جامعه هند ایجاد کنه تمام زندگی خود را در راستای این هدف قرار داده بود و با تمام وجود در این مسیر گام برمیداشت و هر انچه که غیر از این بود را کنار گذاشته بود .
و یا نادر شاه افشار برای تشکیل حکومتش چند سال برروی اسب بود تا توانست کشور را یک پارچه کند .
چه در حوزه مذهب چه در حوزه اجتماعی چه در حوزه سیاست فرقی نمیکند اگر برنامه زندگی خودتان را بر اساس اولویت تان تنظیم کنید شکی نکنید به هدفتان میرسید .
یک پارادوکس پیش می اید که زندگی چه ارزشی دارد که انسان بخواهد تمام زندگی خود را صرف اهداف خودش کند پس لذت بردن از زندگی چه میشود ؟
مسئله اول این است که هدف آن چیزی است که شما تمایل دارید برای رسیدن به آن ، قطعا رسیدن به آن برای شما مطلوب هست که انتخاب کردید پس انجام اولویت هایی هم که برای رسیدن به آن دارید برای شما لذت بخش خواهد بود .
مسئله دوم این است که یک خصیصه انسان ها دارند و اون لذت بردن از آفرینش هست ، انسانهایی که در مسیر هدف قرار میگیرند بعد از مدتی دیگه لذت های کوچک زندگی اونها را اشباع نمیکند و آن چیزی که آنها را لبریز میکند آفرینش است ، این آفرینش برای هر کسی یک تعریفی دارد ، یک وکیل وقتی یک پرونده را به خوبی دفاع میکند ، یک پزشک وقتی یک معالجه موثر دارد ، یک املاکی وقتی یک معامله سخت را جوش میدهد ، یک تولیدکننده وقتی یک محصول تولید میکند و یک معمار وقتی یک طراحی منحصر به فرد انجام میدهد .
خیلی وقت ها مسیر رسیدن به هدف و حل کردن مشکلاتی که در مسیر خودتان قرار دارد از خود رسیدن به هدف لذت بخش تر است . و حل این چالش ها برای انسان انرژی مضاعف ایجاد میکند.
توانایی های خودتان را کشف کنید و رسالت زندگی خودتان را بیابید و اولویت زندگی خودتان را تعیین کنید و در مسیر موفقیت گام بردارید .
زندگی کوتاه تر از این هست که بخواهید وقت خودتان را تلف کنید و با کارهای بیهوده روزتان را شب کنید .
با تشکر
فرهاد جهانگیری
کارافرین برتر سال 1391 و 1392
مربی خود شکوفایی فردی و مشاور راه اندازی کسب و کار