تاریخچه دفتر فانتزی چیترا

chitraco.comنویسنده: chitraco.com
تاریخچه دفتر فانتزی چیترا

 تاریخچه دفتر فانتزی چیترا را از برند چیترا  شروع می کنیم

در سال 1382 میخواستیم یک کتابفروشی در شیراز دایر کنیم ولی دانشجو بودیم و بودجه ای برای این کار نداشتیم . و در واقع چون پول نداشتیم میخواستیم کتابفروشی راه اندازی کنیم . به کار کارمندی قانع نبودیم . از طرف دیگه چندتا فعالیت دیگه هم در حوزه کسب و کار انجام دادیم ولی چون با روحیه ما سازگار نبود همون ابتدا کنار گذاشتیم . دبیر و عضو هیات موسس یک NGO با 3000 نفر عضو بودم، که در زمینه فرهنگی کارهای داوطلبانه انجام میدادم . این بود که نمیتونستم کار دیگه ای بجز حوزه فرهنگ حتی در مورد بیزنس آیندم انجام بدم .

ولی یه چیزی همیشه سرلوحه زندگی من بود، اونم این بود که تسلیم شدنی وجود ندارد حتما یک راهی وجود دارد

بلاخره پس از کش و قوس های فراوان به راهی را تست کردم اون این بود که به جای اینکه مردم بیان کتابفروشی هایی که با میلیون ها تومان سرمایه دایر شدند، کتاب را ببریم پیش مردم ..

بله میشد مخاطب را شناسایی کرد و کتاب را برد پیش مخاطب

هم سرمایه بسیار بسیار اندکی میخواست و هم این طرح زود بازده بود.

ولی پیدا کردن مکانی که مردم حضور حداکثری داشته باشند کار ساده ای نبود.

بعد از پیگیری های متعدد یکی از فضاهایی که مورد تایید تیم قرار گرفت ،  یک فضای بیمارستانی بود که تعداد زیادی بیمار و همراه بیمار همیشه حضور داشتند .

سد بعدی راضی کردن مدیر دانشگاه علوم پزشکی و مدیر بیمارستان بود که اجازه ایجاد یک مرکز کتابفروشی نمیدادند ، مخصوصا به ما که دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی نبودیم .

ولی ما دست بردار نبودیم ، یک تیم دانشجویی از دانشگاه علوم پزشکی تشکیل دادم و مجوز فعالیت را گرفتیم و با توجه به زود بازده بودن کار تقریبا همون روز اول یک بازخورد خیلی عالی داشتیم.

شروع کردیم به توسعه دادن کار و کمتر از یک سال بیش از 20 فروشگاه فعال و سود ده داشتیم .

و بعد چون به درامد خوبی رسیده بودیم و پول کافی برای راه اندازی یک کتابفروشی داشتیم یکی از بزرگترین کافه کتابهای جنوب کشور را با مساحت بیش از 500 متر در بهترین نقطه شهر راه اندازی کردیم .

ولی متاسفانه این طرح مطالعه شده نبود و به شدت متضرر شدیم و من در سن 22 سالگی بیش 400 میلیون بدهی بالا اوردم .

دو راهی بزرگی بود ولی من باز هم خوش بینی همیشگی را داشتم و اعتقاد داشتم که این طرح میتواند خیلی راحت این بدهی را جبران نماید .

به اصرار های اطرافیان توجهی نکردم و استراتژی رو به جلو جهت جلوگیری از سقوط را به کار بردم .

و طرح را به صورت ملی پیگیری کردم و یه طرح ابتکاری به نام ” طرح امانی کتاب ” ثبت کردم .

در این طرح در فروشگاه های کتاب که الان دیگه به نام باشگاه کتاب نامیده میشد علاوه بر فروش ، کتاب به صورت امانت هم به ارباب رجوع میدادم .

استقبال زیادی از این طرح شد و علاوه بر مراکز درمانی با راه اهن هم قراردادی را بستیم که تمام ایستگاه های راه اهن کشور باشگاه کتاب ایجاد کردیم و مسافر کتاب را امانت میگرفت از شهر مبدا و در شهر مقصد کتاب را پس میداد . و این کار کاملا رایگان بود و مسافر و یا مراجعین بیمارستان هیچ هزینه ای را بابت امانت کتاب پرداخت نمیکرد.

ولی ما با ایجاد انگیزه و با مخاطب شناسی که انجام میدادیم کتابهایی در اختیار افراد قرار میدادیم که فرد را ترغیب میکردیم کتاب را بعد از امانت خرید نماید . این محل درامدزایی ما بود و هیچ بودجه دولتی نمیگرفتیم و اجاره محل هم به دولت میدادیم .

1500 نفر اشتغال ایجاد شده بود  در بیشتر استانهای کشور نمایندگی و شعبه اینجاد کرده بودیم .

و دو سال پیاپی به عنوان کارافرین برتر انتخاب شدیم .

و یک طرح جامع تر به دولت دادیم و گفتیم بدون بودجه دولتی فقط با تسهیل در صدور مجوزها از طرف دولت ، ما میتوانیم این اشتغال را چند برابر کنیم و متاسفانه دولت پس از بررسی ابعاد طرح با یک بودجه کلان چند میلیاردی این طرح را به وزارت ارشاد و افراد غیر واگذار کردند و طرح ما کلا منحل شد . و جالب اینکه طرح دولت هم با بودجه کلانی که داده بود موفق نشد و برای همیشه این طرح ناتمام مانددددد .

من پس از این شاهکار دولت از حمایت کارافرینان یک سال در منزل ماندم و تقریبا کاری نکردم .

بعد از ان مدتی در فضای مجازی برروی یک سایت فروش انلاین کتاب کار کردم که به دلیل اماده نبودن بستر در ان سالها موفقیت امیز نبود .

بعد از ان یک انتشارات ثبت کردیم و با همان برند چیترا شروع به تولید کتاب و پازل نمودیم .

یکی دو سالی در این حوزه بودم که رضایت بخش نبود .

یک روز من یک تصمیم گرفتم که شاید این تصمیم باعث تولد دفتر فانتزی چیترا شد .

تصمیم گرفتم به خاطر شرایط نامساعد بازار به تک تک مشتریام در سراسر کشور سر بزنم و از نزدیک نظر آنها را در مورد کالاهای تولیدی انتشارات صحبت کنم .

یک سال تمام این مسافرت طول کشید ، اواخر بهار از غرب کشور شروع کردم و اواخر زمستان از شرق برگشتم .

دید بسیار خوبی من داد تقریبا تمام فروشگاه های لوازم تحریر شهرستانهای  ایران را رفتم با تک تک افراد صحبت کردم و نظر سنجی کردم .

در نهایت تصمیم بر این شده که انتشارات را به سمت تولید دفاتر فانتزی و تقویم و سررسید و هدایای تبلیغاتی سوق دهیم .

سال اول حدود 12 عنوان دفتر تولید کردیم ، که چون با نظر سنجی دقیقی تولید شده بود بسیار مورد استقبال قرار گرفت .

سپس در همان سال بیست عنوان هم تقویم و سررسید تولید شده که هر آنچه که تولید شده بود به خوبی فروش رفت .

در سالهای بعد زونکن و تخته شاسی هم به سبد محصولات اضافه شد .

دفتر های فانتزی با بیش از صد مدل متنوع تولید شده و سررسیدها نیز به بیش از 50 مدل رسید .

و با همکاری یکی از دوستان یک کارگاه تولید ساعت های دیواری راه اندازی شده است با توجه به کیفیت بالای این ساعت ها مورد استقبال قرار گرفت .

البته این ساعت ها بیشتر ساعتهای تبلیغاتی است .

هم اکنون محصولات چیترا در اغلب فروشگاه های معتبر کشور توزیع میشود

و با شعار ” چون خدا با ماست پس نمی هراسیم ” راه را ادامه میدهیم و تلاش میکنیم که علاوه بر توزیع در داخل کشور بتوانیم در کشورهای منطقه هم حضور داشته باشیم .

فرهاد جهانگیری

کارافرین برتر سال 1391 و 1392

مشاور راه اندازی کسب و کار و مربی خودشکوفایی فردی

دسته بندی بلاگ
نوشته های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به واتساپ ما پیام بدهید
سبد خرید

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

ورود به سایت